عـکس فیلم موزیک جک وخبر ورزشی درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آرشيو وبلاگ نويسندگان شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, :: 21:33 :: نويسنده : nini
به زودی در این پست مطالبی زیبا گنجانده خواهد شد وپس از کامل شدن آنها منتشر خواهد شد شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, :: 21:33 :: نويسنده : nini
به زودی در این پست مطالبی زیبا گنجانده خواهد شد وپس از کامل شدن آنها منتشر خواهد شد چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, :: 17:12 :: نويسنده : nini
لطیفه ورزشی یک چوب کبریت میره بدنسازی میشه گرز
جوک ورزشی اولی: چرا سرت را بستی؟ دومی: از یک قهرمان بوکس پرسیدم ساعت چنده. اون ۵ بار با مشت زد تو سرم.اولی: خوب تو چیکار کردی؟ دومی :خدا رو شکر کردم که ساعت۱۲ نبود.
لطیفه فوتبالی تست کنکور باشگاه انگلیسی ؟الف) میدلزبرو ب) میدلزبیا ک) میدلزبودی حالا ش) میدلزپاشو برو گمشو مهاجم سال های دور منچستر یونایتد ؟الف) اندی کول ب) اندی سرشانه ک) اندی پشت بازو ش) اندی مرسی هیکل
جوک و لطیفه ورزشی اولی:شما دوست داریددر چه مسابقه ای شرکت کنیددومی:مسابقه ماست خوری .چون آدمهم ماست می خوردوهم رو سفید بیرون می اید !
جک و لطیفه فوتبالی به غضنفر میگن تو طرفدار کدوم تیم فوتبال هستی؟ میگه قربون جدش برم آسد میلان!!
جک فوتبالی به غضنفر یه توپه فوتبال نشون میدن میگن این چیه میگه اونقدرها هم که دیگه خر نیستیم معلومه دیگه این زمین شطرنجه !
جک جدید فوتبالی به یارو میگن سه تا فوتبالیست رو نام ببر میگه : علی دایی ُ علی کریمی ُ فرار مهدوی کیا!! چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, :: 17:7 :: نويسنده : nini
صعود رئال مادرید به فینال کوپا دل ری با غلبه بر بارسلونا رئال بازی رفت را با نتیجه یک بریک به پایان برد اما در بازی برگشت ودر ورزشگاه نیوکمپ با نتیجه 3بر1 به پیروزی رسید و به فینال صعود کرد.. سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:, :: 20:43 :: نويسنده : nini
جوک حیف نون
یک روز در یخچال یه یارو کنده میشه جاش پرده میزاره! ۸۱۰۰۰ تومن یارانه تو چیکار کردی؟ کارشناسان در حال بررسی علت ماجرا می باشند!! با تشکر از عبدالحسن ربیهاوی دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, :: 17:20 :: نويسنده : nini
روزی بهلول داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردهایش می گوید : من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم. یک اینکه می گوید خدا دیده نمی شود . پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد. دوم می گوید : خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد. سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد. بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم. استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت ادامه مطلب ... دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, :: 17:10 :: نويسنده : nini
داستان بهلول :بهلول و منجم
آورده اند که شخصی به نزد خلیفه هارون الرشید آمد و ادعای دانستن علم نجوم نمود . بهلول در آنمجلس حاضر بود و اتفاقاً آن منجم کنار بهلول قرار گرفته بود بهلول از او سوال نمود آیا میتوانی بگوییکه در همسایگی تو که نشسته ؟آن مرد گفت نمی دانم .بهلول گفت : تو که همسایه است را نمی شناسی چه طور از ستاره های آسمان خبر می دهی ؟آن مرد از حرف بهلول جا خورد و مجلس را ترك نمود
داستان بهلول :بهلول و مرد شیاد
آورده اند که بهلول سکه طلائی در دست داشت و با آن بازی می نمو د . شیادی چون شنیده بود بهلولدیوانه است جلو آمد و گفت :اگر این سکه را به من بدهی در عوض ده سکه که به همین رنگ است به تو میدهم . بهلول چون سکههای او را دید دانست که آنها از مس هستند و ارزشی ندارند به آن مرد گفت به یک شرط قبول می کنماگر سه مرتبه با صدای بلند مانند الاغ عر عر کنی !!!شیاد قبول نمود و مانند خر عرعر نمود . بهلول به او گفت :خوب الاغ تو که با این خریت فهمیدی سکه ای که در دست من است از طلا می باشد ، من نمی فهممکه سکه های تو از مس است . آن مرد شیاد چون کلام بهلول را شنید از نزد او فرار نمود .
ادامه مطلب ... دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, :: 17:5 :: نويسنده : nini
روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن قسم که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند. با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند.
بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت ولی ....
این دفعه تمام کارگران با کمال احترام او را شست و شو نموده و مواظبت بسیار نمودند ، ولی با اینهمه سعی و کوشش کارگران موقع خروج از حمام بهلول فقط یک دینار به آنها داد ، حمامی ها متغیر گردیده پرسیدند سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست ؟
بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده پرداخت نمودم و مزد آن روز حمام را امروز می پردازم تا شماها ادب و رعایت مشتری های خود را بنمایید.
موسسه لاغری:
مرد بخیلی به یک موسسه لاغری مراجعه کرد تا لاغر شود. منشی به او گفت بفرمایید در چه سطحی می خواهید ثبت نام کنید ؟ بخیل گفت : چه سطوحی دارید؟ منشی گفت : ما در اینجا در دو سطح ثبت نام می کنیم یکی در سطح ویک (ضعیف) و یکی در سطح پاور(قدرت) اگر سطح ویک را انتخاب کنید، مبلغ ثبت نام یک ساعت و یک دلار است و اگر سطح پاور را انتخایب کنید، 2 ساعت و سه دلار است. بخیل با خود اندیشید من که زیاد لاغر نیستم الکی چرا سه دلار بدهم؟ و سپس سطح ضعیف را انتخاب کرد. زندگی با * مای بی بی * شروع میشود و با * ایزی لایف * ختم میشود ، بیایید قدر لحظاتی که با شورت هستیم را بدانیم !
طبق آخرین نظر سنجی ها یکی از مهیج ترین تفریحاتِ آقایون تماشای پارکِ دوبل بانوان است
غضنفر می ره جهنم دمپایش را پرت می کنه تو بهشت به خدا میگه برم بیارمش؟ غضنفر ميره دکتر ميگه : آقای دکتر هيچ کس منو تحويل نمی گيره دکتره ميگه : نفر بعدی !!! به غضنفر ميگن چرا زن نمی گيری ؟ ميگه : ای بابا ، كی مياد زنش رو بده به ما ؟!!! غضنفر داشته دنبال جای پارک می گشته اما پيدا نمی كرد ! در همون حال گشتن ، به خدا ميگه : خدايا اگه يه جای پارک برام پيدا كنيا من نماز می خونم ، روزه می گيرم كه يه دفعه يه جای پارک می بينه و به خدا میگه : خدا جون نمی خواد خودم پيدا كردم !!! وقتی کسی ناراحتت می کنه 42 تا ماهیچه استفاده میشه تا اخم کنی ! اما فقط 4 تا ماهیچه لازمه که دستت رو دراز کنی و بزنی پس کلش ! میری زن بگیری می گن خونه داری ؟! میری مسکن مهر ثبت نام کنی می گن زن داری ؟! شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, :: 17:55 :: نويسنده : nini
زندگی عشق است عشق افسانه نیست انکه عشق را افرید دیوانه نیست عشق ان نیست که کنارش باشی عشق ان است که بیادش باشی جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, :: 22:45 :: نويسنده : nini
تیم ملی کشتی ایران در فینال مسابقات جام جهانی با غلبه بر روسیه با نتیجه 6بر1 مقام اول را کسب کند پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:, :: 10:42 :: نويسنده : nini
برد یونتوس مقابل سلتیک وپاری سن ژرمن مقابل والنسیا در خارج از زمین خود تساوی رئال ومنچستر در اسپانیا وهمچنین شاختار ودرتموند در زمین شاختار پیروزی پورتو در زمین خود مقابل مالا گا وشکست 3بر 1 ارسنال در ورزشگاه امارات تساوی گالا تاسرای با شالکه در ترکیه وبرد میلان مقابل بارسا در سن سیرو چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, :: 16:31 :: نويسنده : nini
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند بعضی ها روده وبعضی ها جیگر یکدیگرند سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب:, :: 16:0 :: نويسنده : nini
جک لطیفه جوک 18+ (جک لطیفه سرگرمی جوک) جک شماره 1: نکته : وقتی هنوز یه سالت نشده پدر مادرت هی میگن بگو بابا.. بگو مامان جک جدید (جوک جدید!!!)
جک شماره 1 : معلمه به شاگردش میگه تو امسال چطوری می خوای قبول شی ؟ نه درس می خوانی، نه میای باغ ........!!؟ جک های خفن (جوک های خفن)
جوک شماره 1 : به غضنفر میگن ترمز ABS چیه؟ میگه تو سرعت های زیاد و سر پیچ ها کار حضرت ابوالفضل رو می کنه!!! جک شماره 2 : غضنفر تو آینه عکس خودشو می بینه بعد می گه: ا...این چه آشناست ! بعد از یه ساعت فکر کردن داد می زنه: فهمیدم... این همون کره خریه که امروز تو آرایشگاه یک ساعت زل زده بود به من ! جوک شماره 3 : یه بار یه دیوونه دنبال رئیس بیمارستان می اندازه . خلاصه رئیس بیمارستان رو تو یه بن بست گیر میاره. رئیس بیمارستان با ترس می گه از جون من چی می خوای ؟ دیوونه هه می ره با دست بهش می زنه می گه حالا تو گرگی! جک شماره 4 : بچه:مامان اون آقاهه رو ببین کچله مامان:هیس...میفهم بچه:مگه تا حالا نفهمیده جک شماره 6 : یک روز دو تا خالیبند واسه هم خالی می بستند. اولی میگه: ما یه کوه کنار خونه مون داریم که هر وقت می گیم جاسم، دو سه بار میگه جاسم.... جاسم.... جاسم.... دومی میگه: این که چیزی نیست، ما یه کوه داریم کنار خونه مون که هر وقت می گیم جاسم، میگه: کدوم جاسم جوک شماره 7 : یه روز یه کشیش به یه راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش… راهبه سوار میشه و راه میفتن… چند دقیقهء بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه… راهبه میگه: پدر روحانی ، روایت مقدس 129 رو به خاطر بیار… کشیش قرمز میشه و به جاده خیره میشه… چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل میشه و کشیش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پای راهبه تماس میده… راهبه باز میگه: پدر روحانی! روایت مقدس 129 رو به خاطر بیار!… کشیش زیر لب یه فحش میده و بیخیال میشه و راهبه رو به مقصدش می رسونه… بعد از اینکه کشیش به کلیسا بر می گرده سریع میدوه و از توی کتاب روایت مقدس 129 رو پیدا می کنه و می بینه که نوشته: «به پیش برو و عمل خود را پیگیری کن… کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی می رسی»!!! جوک در مورد مرد ها (جک در مورد مردها)
-مردها مثل اطو هستند هم مصرفشان بالا است هم زود داغ می کنند البته بدون بخارشان هم بدرد نمیخورد. جک های جدید (جوک جدید !!!)
جک شماره 2: ترکه یه آینه رو زمین پیدا می کنه. برش می داره، عکسش می افته توش، میگه: ببخشید نمی دونستم مال شماست.
جک شماره 3: بچه اصفهانی سر سفره غذا می خورده.باباش با لهجی شیرین اصفهانی بهش میگه باباجون اینقدر غذا بخور که سیر بشی نه اینقدر که خسته بشی جک شماره 4: از لره می پرسن: اگه با کسی ازدواج کنی که یه خواهرِ دو قلو داشته باشه چه جوری از همدیگه تشخیص میدیشون؟ جک شماره 5: به غضنفر میگن: به نظرت اسطوره مقاومت کیه؟ میگه: مرغ!!
جک شماره 6: به خانومه میگن چرا اینقد دماغت گندس خانومه میگه والا خواستم آیدان سفارش بدم اشتنباهی زنگ زدم لارجر باکس جک شماره 7: تا وقتی مجردی هرکی بهت میرسه میگه تو که همه چی داری چرا ازدواج نمیکنی؟ وقتی ازدواج کردی هرکی بهت میرسه میپرسه تو که همه چی داشتی واسه چی ازدواج کردی؟
جک شماره 8: اصفهانیه تصادف کرده بود وسط خیابون نشسته بود میزد تو سرش می گفت ماشینم داغون شد! بدبخت شدم خاک تو سر شدم...افسر رفت بهش گفت بدبخت اینقد حرص ماشینتو میزنی نفهمدی دست چپت از مچ قطع شده...اصفهانیه یه نگاه به دستش کرد گف:یاحضرت عباس ساعتم......!
جک شماره 1: ترکه از جوب می پره ازش فیلم می گیرن . دور آهسته میزارن میفته تو جوب. دور تند می زارن می خوره به دیوار حیف نون ساعت نه شب که می شه سطل آشغال ویندوزش رو خالی می کنه! حیف نون از همسرش می پرسه: از ازدواج با من مثل سگ پشیمونی یا مثل خر کیف می کنی؟ موضوعات پيوندها
|
|||||||||||||||||
![]() |